بای بای آبه چوچویه :)
دختر قشنگم از نوزادی و بعدم که بزرگتر شدی اصلا" از پستونک خوشت نمیومد تا اینکه یه روز من برای اینکه بهت آب میوه بدم اونو ریختم تو شیشه کوچیک داروت از اونروز دیگه دیدم خیلی دوسش داری و بهانه میگرفتی میذاشتم دهنت و آروم میشدی و خیلی وقتا دهنت بود بعد دیگه کم کم که بزرگتر شدی فقط موقع خواب بهت میدادمش یا مواقعی که رو دنده گریه میوفتادی و اصلا" آروم نمیشدی تا اینکه از اواخر شهریورماه متوجه شدم دیگه داری خیلی بهش وابسته میشی و هر دقیقه بهانه اش رو میگرفتی و به قول خودت میگفتی:آبه چوچویه میخوام دوست داشتی همش دهنت باشه.منم رفتم تو این فکر که اونو از سرت بندازم تا وابستگیت بیشتر نشده،چون هر چی میگذشت بدتر بود تا اینکه ظهر روز92/7/23 صبر زرد زدم به سرش و خوردی دیدی تلخه بعد گفتی بیشوییمش(بشوریمش) و گذاشتم خودت بشوری و چون نمیتونستی درشو ببندی میدادی به من و من دوباره یواشکی بهش صبر زرد میزدم و میدادم بهت و میخوردی میدیدی تلخه و باز میشستیش چندین بار اینکارو تکرار کردیم و بهت گفتم ببین تلخه دیگه خراب شده بندازش آشغالا تا اینکه ساعت 1:27 بعد از ظهر انداختیش سطل آشغال بعد هم نهار خوردیم ولی بعدش میرفتی در سطل آشغالو باز میکردی و میدیدیش البته چون میخواستم برات نگهش دارم یه نایلون تمییز گذاشتم تو سطل آشغال تا بین آشغالا نره وآلوده نشه.خلاصه چند باری رفتی دیدیش و بعد هم خوابیدی بیدار که شدی بازم بهانشو گرفتی که گفتم آقای آشغالی اومده و برده از اونروز مدام بهانشو میگرفتی و منم میگفتم خودت انداختی آشغالا دیدی تلخ شده بود و بعد میگفتی آقاهه بیاره بشوریم یا یه وقتایی میگفتی بیاد فقط میذارم رو دلم یا میگفتی فقط پیشم باشه و من میگفتم آخه انداختی آشغالا و آقاهه بردش و......چند روزیه که دیگه بهانشو نمیگیری البته گه گاه خیلی کم یادت میفته . تو این مدت واقعا" دلم میسوخت یه وقتایی پیش خودم میگفتم میارمش ولی هی تلخش میکنم ولی باز پشیمون میشدم از اولش نمیخواستم یهو از جلوی چشمت برش دارم ولی چون انداختی سطل آشغال دیگه گفتم آقاهه بردش و تو میگفتی زنگ بزن بیاره و من دیگه نیاوردمش.گفتم شاید اگه جلوی چشمت باشه و نتونی بخوری بیشتر اذییت بشی و کلا" از آوردنش منصرف شدم ...به هر حال دیگه خوردنش از سرت افتاده اوایل موقع خواب خیلی اذییت میکردی و مدام راجع بهش حرف میزدی هر شب باید برات توضیح میدادم که تلخ شده بدمزه شده باید خوراکیهای خوشمزه بخوری مثل تخمه،پفیلا،بستنی و.....فقط دلم از این میسوزه اونروز چرا ازت فیلم نگرفتم منی که همش دوربین به دستم اونروز از هول واکنش تو و .....کلا" فیلم گرفتن از ذهنم رفت.
اینم بگم وقتایی که بیرون بودیم و مردم آبه چوچویه رو دهنت میدین تعجب میکردن بعد میخندیدن میگفتن چه بامزه و....فکر کنم تو اولین نی نی بودی که از آبه چوچویه به عنوان پستونک استفاده کردی عشقم