آرینا جون مریض شدی
بازم سرما خوردی عسلم یکشنبه ظهر بود که گفتی ماما گیوم(گلوم)درد میکنه منم عصرش با بابا صحبت کردم که ببریمت دکتر.
ساعت 7 شب دکتر بودیم معاینه ات کرد و برات دارو نوشت و گفت گلوش متورمه و....خدا روشکر این آقایه دکترو دوست داری و میذاری راحت معاینه ات بکنه و بعدشم بهت برچسب میده البته بیچارش میکنی همش میگی رنگ زرد میخوام صورتی میخوام و....آخر سر دکتر میده به من برات بچسبونم تا نسخه ات رو بنویسه.اینم عکسش.
بعد از دکترم رفتیم شهر کتاب مرکزی(خیابان معلم)برات بَن بِن بُن مقدماتی انگلیسی و مداد شمعی و یه دفتر نقاشی،قالبهای خمیر بازی گرفتیم و وقتی اومدیم خونه خودم با کمی آرد و آب و روغن برات خمیر درست کردم (اینطوری خیالم راحته اگه دستتو تو دهنت بکنی مشکلی پیش نمیاد)و مشغول بازی شدیم ولی خیلی حوصله نداشتی به خاطر سرما خوردگیت ولی الان که یکم بهتری قشنگ میشینی بازی میکنی البته میخواستم برات گِل بهداشتی بخرم که تموم کرده بود قرار شد یه دفعه دیگه بریم و بخریم.
تو مطب موهاتو باز کردیو هر چی گفتم ببندیم قشنگتره و...راضی نشدی ژولی پولی
اینم خریدات نفسم البته مداد شمعی 24 رنگ رو بهت ندادم فعلا" با اون 8 رنگه داری نقاشی میکنی عشقم.مبارکت باشه دردونه
دلمون میخواد همۀ دنیارو برات بخریم