آرینا ووروجآرینا ووروج، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

آرینا جونمی

خیــــــــــــــــــــــــــــــــلی عزیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــزی

1392/5/27 16:14
نویسنده : مامان مریم
282 بازدید
اشتراک گذاری

دختر قشنگم که دیگه اینقدر قشنگ برامون حرف میزنی و مارو غرق شادی و غرور میکنی،شیرین زبونم گاهی وقتا با حرفایی که میزنی مات میمونم.عزیز دلم الان که دارم برات مینویسم در خواب نازی و منم که اینجام تا برات بنویسم که چقدر شیرینی. از حرفها وکارات برات میگم اونایی که یادم میاد:   

هنوز به تخم مرغ میگی :موتِخا و به قاشق میگی:چاقود، به خاله مرضیه ات همچنان میگی سا مضی   

اوایل به بابا مهدی میگفتی بابا مِتی بعد بازم مخفشش کردی و میگفتی  

بابا تی ولی حالا میگی بابا مهدی.  

به عمو اکبر میگفتی اَبَیَر ولی چند وقتیه که درست میگی. 

فعلها رو درست میگی ولی وقتی داریم تو خیابون با هم قدم میزنیم و لازمه که دست منو بگیری بهم میگی دستمو بده(به جای اینکه بگی دستمو بگیر یا دستتو بده) زبان

وقتی کاری صرف نمیکنه که انجام بدی هر چی بهت میگم میگی سَستَم(خستم)متفکر                        

همچنان عاشق نقاشی کردنی و ساعتها باهاش سرگرمی مخصوصا" اگر کسی هم کنارت باشه و باهم نقاشی کنیدتشویق

عروسکاتم دوست داری و هر جا بریم بالاخره یکیشونو همراهت میاری. برات بگم خدا رو شکر فعلا" اهل خراب کردن عروسکات و اسباب بازیات نیستی نفسم تا ببینیم بعدا" چی میشهچشمک

هر موقع لباستو عوض میکنم بهم میگی چُجا مییَم(کجا میرم)،بعدم هر کی میخواد بره بیرون میگی چُجا مییی(کجا میری)و بعد هم گریه های بی پایان که منم میام و خلاصه تا به چی راضی بشی ودیگه گریه نکنی اوایل گولت میزدم میبردمت تو اتاق و...ولی حالا دیگه گول نمیخوری و از دم در تکون نمیخوری عشقمبغلاینجور موقعها بهت میگیم مگه کَلونتری تو میگی آیه (آره)بغل  

به دست هر کسی هرچی میدی میگی بِفَما(بفرما)قربونت برم که 1_2 بار وقتی میگفتی بیا بهت گفتم بیا نه بفرما تو هم یاد گرفتیماچالبته یه وقتایی هم یادت میره و منمشغول تلفن 

شبا دیگه یاد گرفتی بعد شیر خوردن آخر شب باید مسواک بزنی و سریع شیرتو میخوری اگر پیشت باشم همونجا و اگرم جای دیگه باشم میدویی میای پیشم و شیشتو بهم نشون میدی و میگی تَئو شد(تموم شد)خی دندو(خمیر دندون) و با هم میریم مسواک بزنیم که برای خودش داستانیه،من میگم اول مامان بعد شما و در جوابم میگی ابَل خودم(اول خودم) و کلکل من و شما شروع میشه مدام خمیر دندون میخوای و منمشغول تلفنو شما که بده و.....تا راضی میشی برات مسواک بزنم و در آخر دوباره خمیر دندون خداحافظی تا فردا شب البته بگما خمیر دندونایی که برات میزم قدِ یه نقطه سچشمک 

به الا کلنک میگی ایاتُتَنگ و نمیدونم چرا دقیقا" هر بار که ازت میخوام بگی الاکلنگ بعدش که میگی بهم میگی تُتَک (کتک)میخوام و منم چندتا آروم میزنم در باسنت و میخندی و میری،آخه یه بار که اذیت میکردی گفتم بیا تنبیهت کنم و چندتا آروم زدم در باسنت و گفتم نی نی کار بد بکنه مامانش اینطوری کتک میزنه و...و حالا شده بازیت نفسمقلب(ولی قلبا" هیچوقت دلم نیومده بهت تلنگری بزنم دنیای من)  

دوشنبه 5/22 با بابا رفتیم بیرون که خلاصه پارک قیطریه رفتیم،که بعدا" برات عکساتو... تو پستهای بعدی میذارم ولی موقع برگشت تو ماشین یه دفعه دیدم داری میگی: بهت میگم بییم دَدَ میگی چشم بعد برگشتی تو صورتم نگاه کردی و گفتی بگو چشم منم گفتم چشمتعجببعد دوباره گفتی:میگم خی دندون میگی چشم و دوباره برگشتی نگاهم کردی و گفتی بگو چشم و منم گفتم چشم و من و باباتعجب(دقیقا" حرفامونو تحویلمون  دادی)   

خیــــــــــــــــــــــلی دوست داریم عشق ما 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مینا ( دلنوشته هایی برای دلبندم )
27 مرداد 92 17:48
ای جونممممممممممممممم قربونه حرف زدنت جیگر


خدا نکنه خاله جون برای شما
ayatay
27 مرداد 92 20:14
rise raftam az tarze harfidanash elahi


آرینا میبوستتون
محبوبه مامان الینا
28 مرداد 92 8:37
ای جوووووووونم خوشگل خوش زبون
مریم جون لباس آرینا جونی تو قرار وبلاگیتون خیلی نازه


ممنونم عزیزم خیـــــــــــــلی لطف داری
الهام مامان یسنا
28 مرداد 92 13:11
عزیزم ماشالله چقدر شیرین زبونه این دخملی خوشگل.
آفرین که یاد گرفته هر شب مسواک بزنه چقدر خوب خودش علاقه داره.
چقدر عکسش بامزه است مریم جون. چند ماهش بوده تو این عکس؟ ماشالله خیلی خانوم شده و چهره اش بزرگ شده.


مرسی خاله جون،به هوای خمیر دندونه عزیزماینجا 1 سالش بوده دوستم.نظر لطفتونه خاله مهربـون برای شما وگل دخملی
شیما مامان درینا
28 مرداد 92 15:59
ای جان با اون عکس خوردنیت میخوام قورتت بدم من آخه قالب جدید مبارکه . فدات شم که انقدر بلبل شدی واسه ما شیرین زبون درسته که عکسای بوستان و هنوز نذاشتی ولی لباس آرینا جونم خیلی خوشگل بود و خیلی ماشالا ناز و دوست داشتنی بود

وای سلام شیما جونم خوبی؟ایکاش میومدی خیـلی دلم میخواست بودی و میدیدمت،خیـــــلی لطف داری دوست مهربونم یه وقتایی یه مدلایی به ذهنم میرسه اجراشون میکنم بد نمیشه خیـــلی انرژی گرفتم دیدم اکثر دوستان از مدل لباس خوششون اومده برای شیما جونم ودرینا جونم

مامان آوينا
30 مرداد 92 10:04
گلم خيلي شيرينييييييي


خیــــــــــــــلی لطف داری خاله جون برای خاله مهربون ودخمل شیرینش