اولین قدمها در نمایشگاه کتاب
یکشنبه 15اُم اردیبهشت ماه به همراه مامانی و دایی عبدالرضا به نمایشگاه کتاب رفتیم و اولین قدمهایت را در نمایشگاه کتاب گذاشتی.
اینجا پر جامدادی وجای دی وی دی بود که بغلت کردم خودت برداری
کتابایی هم که برات خریدمو بریم ادامه مطلب ببینیم
این کتابا 12جلد بود که هر جلد قصه هاش برای یک ماه بود و برای تک تک شبای اون ماه یه قصه داره.تصویر سازی یه سری از این کتابا رو دایی عبدالرضا و دوستاش انجام داده بودن.
این لیوان و خودکارم ناشر اونجا که با دایی آشنا و همکار بود بهت داد دستشون درد نکنه
از این کتابم خیییییلی خوشم اومد البته برای سن بالاترته ولی خریدمش.
بقیه کتاباهم برای سن بالاترت بعضی هاشونم برای الانت
وااااااااااااااااااای که یه دفعه این کتابارو دیدم و سریع خریدم کتابایی بود که بچه بودم داشتم ومامانم باهام کار میکرد،الانم برامون یادگاری نگه داشته البته برای 4تامون بود
اینم جامدادی رو هم خودت برداشتی
این تاجای کاغذی و گل کاغذیو 3تا بادکنکو اونجا بهت دادن عسلم با همه دوست میشدی و حرف میزدی بعضی ها با اجازه من بغلت میکردن یا بوست میکردنو...
کتاب مثنوی ومعنوی و سه کتاب بالاشم دایی عبدالرضا برات خرید.پارسالم که شما کومچولو بودی 2تا کتاب برات از نمایشگاه گرفت.ممنونم داداش