باهوشکم
قبل از هر چیز سلام به روی ماهت،عسلکم برات نوشته بودم که باهم رفتیم هفت حوض وهر وقت با هم بیرون میریم برات یه چیزی میخرم این سری این کتاب(تو عکس)وبرات خریدم واولش گفتم به سنت نمیخوره شبم بابا اومد گفت کتاب خوبیه ولی برای این سن آرینا نیست و....ولی من گفتم شکلایی که آسون رو بهش یاد میدم
باورت نمیشه آرینا هر شکلیو 1-2بار برات میگم سریع یاد میگیری انگشت کوچولوتو روش میذاریی،بعضی ها رو هم من اصلا"بهت نگفتم مثلا"پلنگو ازت پرسیدم دستتو گذاشتی روش باز پرسیدم بازم دستتو گذاشتی روش
جالب اینجاست شنبه دایی علیرضا اومده بود خونمون وتمام کتاباتو آوردم برات دایی باهات کتاباتو ورق میزد و..شکلهاشونو میگفتیدو.... خلاصه یه تست ازت گرفتم وگفتم آرینا کتابی که توش ماه داره کدومه همون کتابو برداشتی بهم دادی گفتم کتابی که نی نیه دستاشو برده بالا کو و تو کتابشو بهم دادی و.....من ودادایی
در ضمن عاشق ماه هستی وتو این کتابه عکس ماه هست وروزی هزار بار نشونم میدی میگه ماه،شبم که میشه پنجره خونه رونشون میدی میگی ماه جالب اینجاست تو روز ماه نشونم نمیدی ومیدونی شب تو آسمونه.
تو این عکسا داشتم شکل هارو بهت نشون میدادم که انگشت عروسکتو گرفتی ومیذاشتی روشون تا من بگم وبعد من ازت پرسیدم وباز شما انگشت عروسکتو میذاشتی روشون ونشونم میدادی راستی اونم عکس ماه که برات گفتم.
اینم یه عکس با دادایی که داشتی عکسای تو دوربینو باهاش میدیدی ومن صدات کردم و چه عجب که نگاهم کردی محو عکسا بودی.