یه پست سرد برفی(3) با یه آفتاب دل انگیز 92/11/17
پنجشنبه 17اُم بهمن ماه روز سوم برفی شما بود که بعد از خوردن صبحانه بردمت برف بازی و بابا مهدی هم رفت سر کار،حسابی بازی کردی تازه بابایی هم اومد و کلی بازی کردید و اولین آدم برفی زندگیتو درست کردی.
اینم از عکسات:
بعد از اینکه آدم برفیت تموم شد یکدفعه گفتی میخوام کلاهش از برف باشه ودستاشم از برف باشه که حاصلش شد این
بعدم بابا زنگ زد وگفت کاراش تموم شده بریم یه دوری بزنیم و اومد دنبالمون و رفتیم جاجرود و بعدم رستوران همیشگی و ماهی خوردیم که شما نمیدونی چه ارتباطی با این ماهیها برقرار کرده بودی من جای ماهیه باهات حرف میزدم و....ودر آخر بوس خداحافظی
عاشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقتم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی