شمال تیرماه 92
عزیزم 20اُم تیرماه بابا باهام تماس گرفت وگفت بریم اطراف تهران میدونه که این روزا خیلی حوصله ندارم،منم کمی وسایل برداشتم وراه افتادیم که بازم بابا غافلگیرم کرد ورفتیم شمال یه مسافرت دوروزه.
حالا باهم عکساتو ببینیم تا برات بگم.
دخترم آماده اس بره دَدَ
رسیدیم بابلسر که کشتی دیدی و به بابا گفتی بیبینم و بابا نگه داشت تا شما کشتی ببینی و میگفتی برم توش.
(دخترم این لباس سفید قشنگ هدیه دوست خوبمون آناهیتا جونمه که همینجا بازم ازش تشکر میکنم)
خلاصه که از کشتی دل نمیکندی و فقط میخواستی تماشا کنی و بازم با گریه سوار ماشین شدی تا راهمونو ادامه بدیم وقتی گریه میکنی دلم خیلی میگیره عشقم
بعد بابا یه سوئیت کرایه کرد لب ساحل و اومدیم لب دریا که با کمال تعجب دیدیم پاتو زمین نمیذاری و بدت میومد پات ماسه ای بشه بعد بابا گفت بیا اسب سوار بشیم که بازم گریه کردی ومیترسیدی
خلاصه پیادت کردیم و بابا خودش سوار شد ولی راضی نشدی و اینجا بابا داره صدات میکنه
ببین داری بابارو که سوار اسبه نگاه میکنی و گریه میکنی که بیا پایین و بابا هم اومد ولی بازم یادت بود و میگفتی سوا نشو (سوار نشو)
بعدم به هیچ عنوان پاتو زمین نمیذاشتی یه بار گذاشتیمت زمین دمپاییت کثیف شد گریه میکردی که دمپاییام کثیف شد و آی پام آی پام که چی شده تو پای خانوم ماسه رفته
پدر ودختر و یه غروب زیبا
اون شب اصلا" از بغل بابا پایین نیومدی ما گفتیم شاید فردا براش عادی باشه.
ولی متاسفانه بازم بدت میومد پاتو بذاری زمین و همش بغلمون بودی
با خودم بردمت آب بازی کنی ولی
بازم رو کول بابا
بعد گولت زدیم که آب بازی نکن و بیا تو آب سنگ بندازیم ولی بازم رو زمین نایستادی و بابا صندلاشو گذاشت زیر پات
تازه بازیت شروع شد و گریه نمیکردی
بعد بابا یه روزنامه پیدا کرد وگفت بیا رو این تا من صندلمو بپوشم و شما قبول کردی و جالبه روزنامه خیس شد و پات کمی ماسه ای شد ولی راضی بودی که رو روزنامه ای فقط آب که میومد بهت میخورد مدام میگفتی آب بُیو آب نیا و ما مرده بودیم از خنده
بعدم بابا یواشکی روزنامه رو از زیر پات برداشت و اولش متوجه نشدی ولی بعدش دنبالش گشتی و بعدم بیخیال شدی وبازی کردی و دیگه نمیخواستی بیای خونه
در آخرم یه کوچولو بابا بردت تو آب تا مثلا" پاهاتو بشوری ولی دوست نداشتی
ولی الان که فیلمتو میبینی میگی بِییم دیا(بریم دریا)آب بازی تُنَم(آب بازی کنم) ولی میدونم بازم بریم همین داستانه حالا بعدا" معلوم میشه
هر چه باشی دیوونتم عشقم
مرسی همسرم