دلم گرفته دخترم
اول سلام به روی ماهت،اینجا جای خاطرات خوبه ولی من امشب حال و هوایی دارم که تا حالا سابقه نداشته و اینقدر دلم گرفته که فقط خدا میدونه.
میدونی الان پیشم نیستی و من نمیتونم بخوابم واشکام بند نمیاد.
میدونم الان پیش مامانی خوابی و داری خوابای نازمیبینی از بس که با داداییا وخاله و بابایی ومامانی بازی کردی میدونم خواب خوابی،ولی من امشبو برای اولین بار بدون تو باید صبح کنم و این خییییییییییییییییلی سخته خییییییییییلی
انگار یه غم بزرگ رو دلمه وقتی نیستیدوست دارم این اسباب کشی لعنتی تموم شه،نمیدونم چرا این دفعه اینقدر طول کشید دخترم خونه اینقدر شلوغ وبهم ریخته بود که مجبور شدم از پنجشبه ظهر بذارمت خونه مامانی و منو بابا نهار خوردیم واومدیم خونه و جمع و جور کردیم، شبم ساعت 11 اومدیم پیشت نمیدونی چه ذوقی داشتی، ولی خدا رو شکر مامانی میگفت اصلا" بهانه نگرفتی و فقط بازی کردیو رقصیدی کلی چلوندمت و بوت کردم مامان فدات بشه تا حالا اینقدر از هم دور نبودیم چقدر دلگیره
تازه جمعه ظهر گفتیم خاور بیاد و اثاثیه بره جای مورد نظر و فکر کنم تا عصر اسیر باشیم و نتونیم روی ماهتو رو ببینیم واااااااااااااای که بهش که فکر میکنم چقدر سخته، بابا گفت بمون خونه مامانی وصبح میام دنبالت ولی دیدم خییییلی کاره و تا بابا بیاد دنبالم و.....دیر میشه بعد طفلی بابا گفت آرینا رو ببریم بعد صبح میذارمش خونه مامانی وگفتم نه خونه خییییلی شلوغه و فرشارم که جمع کردیم و خونه تقریبا" سرده و.....باید من تحمل کنم چاره ای نیست.
واااااای آرینا وااااااااااااای عزیز دلم انگار قلبم پیشم نیستاین بغض لعنتی ولم نمیکنه.
بابا گفت باشه هفته دیگه ولی من گفتم بذار دیگه تموم بشه وفکرم راحت بشه آخه خونه اینقدر شلوغ بودو دورمون پر کارتون توهم که همش دستت به این کارتونها و کثیف کاری دیگه نمیکشیدم گفتم به هر سختیه شده این جمعه باید تموم بشه،خییییلی کلافه شدم. وخیییلی خستم دیگه برم حداقل یه درازی بکشم تا هوا روشن بشه و دوباره کار وکار تا تموم بشه.
امیدوارم امروز به خوبی تموم بشه وزود بگذره وشما بهانه مارو نگیری شما خوب باشی ما هم خوبیم فقط دوریته که
(راستی بابا به روی خودش نمیاره که تو نیستی ولی معلومه حوصله نداره و حرف نمیزنه،کلا" بابات خییییلی از من قویتره من خیییلی زود گریم میگیره)
بازم میگم قلب مامانتی