آرینا ووروجآرینا ووروج، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

آرینا جونمی

باید بدونی

1391/10/12 16:05
نویسنده : مامان مریم
456 بازدید
اشتراک گذاری

برات نوشته بودم که داریم اثاثامونو جمع میکنیم،چقدر دلم گرفته از  

 خونه ای که در اون به دنیا اومدی و اولینهای زندگیت در اون بود 

( گریهات و خندهات تاتی کردنا تا راه افتادنت وحرف زدنت و.......)

باید بریم و من از طرفی خوشحالم لبخندواز طرفی ناراحتگریه فقط چند روز دیگه بیشتر اینجا نیستیم و باید خداحافظی کنیم و بریم.  

باید بدونی به خونه جدیدی نمیریم و برای مدتی میریم خونه مامانی وبابایی و مهمونشون هستیم چون بابا میخواد به امید خدا کاریو شروع کنه که به پول پیش خونه و بقیه سرمایمون نیاز داره و برای پیشرفت زندگیمون لازم بود که همچین کاری انجام بشه به امید اینکه بابا موفق بشه.   

و دراین روزها فقط دارم وسایلمونو جمع میکنم و نمیدونم چرا تموم نمیشهافسوس 

شما هم که مشغول شیطنت و بازیگوشی ومنم که دیگه بیخیال جمع کردن ومرتب کردن خونه شدم البته به نفع فسقلی خونمون،شما  هم که از خدا خواسته همینطور بهم میریزی و سر هر کارتونی که  میرم تا وسایل توش بذارم تا ازت غافل میشم میبینم شما هم اسباب بازیهاتو توش گذاشتیلبخند و بهت که نگاه میکنم به من لبخند میزنی و جرات ندارم درش بیارم باید وقتی حواست نیست از کارتون درش بیارمچشمک و.... 

خیییلی کار داریم خیییییلی احتمالا" جمعه اسباب کشیمون باشه.            

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان ساجده
12 دی 91 16:24
عزیزم انشاالله به سلامتی یه روزی باشه که برید خونه خودتون و با دلی خوش زندگی کنید




ممنونم عزیزم
لیلا مامان پرنیا
12 دی 91 22:00
امیدوارم همه چیز براتون خیر ودلتون شاد باشه


ممنون دعام کن دوستم دخمل نازتم ببوس
مامان آروین(مریم)
13 دی 91 9:06
سلام، ممنون از بابت رمز ، امیدوارم هرکجا که زندگی میکنین دلی شاد و لبی خندان داشته باشید . مهم شاد زیستنه .


*
محبوبه مامان الینا
13 دی 91 11:45
بسلامتی انشااله راستی خونه بابای شما تشریف میبرین یا همسری؟


ممنونم خونه مامان وبابای خودم میریم عزیزم