پارک با دادایی
اینم عکسای پارکت با دادایی ولی دوربینش دست دوستش بود،با دوربین خودمون ازت عکاسی کرد.
آرینا با این نی نی تو پارک دوست شدی.
آرینا محو تماشا ی بازی الاکلنگ بچه ها
آرینا بغل دادایی موقع برگشتن از پارک که مثل ابر بهار گریه میکردی
بعدم دادایی برات بستنی گرفت تا پارک یادت بره چون هیچ جوری کوتاه نمیومدی فقط گریه میکردی.
دیگه رفتیم سوار ماشین شدیم و خونمون رفتیم.
وقتیم اومدیم خونه نهار خوردیم وسریع بیهوش شدی روی پام وبعد هم خوردن
بستنی که دادایی برات خرید،دادایی هم ساعت 3 بعداز ظهر رفت.
مرسی دادایی مهربون آرینا
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی