استپ دست
چهارشنبه پیش (7/18)خونه مامانی بودیم آخر شب همه دورهم نشسته بودیم،نفهمیدم چی شد داییها وخاله شروع کردن به دست زدن تا تو نانای کنی...
یکدفعه گفتی نه وهمه ساکت شدن و استپ دستت شروع شد بعد شروع کردی به دست زدن
وهمهودوباره شما گفتی نه(یعنی دست نزنید) وهممون ساکت شدیم وخیلی خوشت اومده بود وکلا" هممونو گذاشته بودی سر کارو بازیت گرفته بودو چقدر خندیدیم دیروزم که خالت اومده بود پیشمون یادت افتاد وشروع کردی با خاله استپ دست.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی