آرینا ووروجآرینا ووروج، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

آرینا جونمی

دخملمون تب کرده بودی

1391/6/2 10:40
نویسنده : مامان مریم
1,348 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزم صبح شنبه 28/5/91 احساس کردم داغی ولی گفتم باز من حساس شدم و کارامو کردم و شماهم داشتی با توپت که خیییلی کوچولو هستش بازی میکردی و تو دهنت میکردیش،یکدفعه دیدم بد داری ناله میکنی دویدم پیشت دیدم دهنت پر خونه خییییلی ترسیدم و شروع کردم به گریهhttp://s19.rimg.info/07461d927f770c7bf88bccb18910e282.gifو بردم دهنت رو بشورم ولی خونش بند نمیومد و حالا تو هم گریه میکردی و.... با بدبختی آرومت کردمو خوابوندمت بعد فهمیدم توپ به لثت خورده خون اومده.خلاصه که با بدبختی لثت رو دیدم و دیدم خییلی

ناجوره انگار گوشت اضافه آورده،با بابا صحبت کردمقرار شد

ببریمت دکتر چون 2روز بعد هم تعطیلی بودو... با دکترت صحبت کرد گفت ببرش

دندانپزشک اطفال و........ 

بعد دیدم نه واقعا" داغ داغی  

زنگ زدم به خالت گفتم بیا پیش فسقلی تا من برم اطراف خونه دنبال دکتر

دندانپزشک اطفال بگردم آخه اطرافمون ساختمان پزشکان زیاده و..... 

خاله اومد و من بدو بدو رفتم گفتم حالا دکتر من از کجا پیدا کنم

بعد از کلی گشتن ساختمان پزشکان سر سرسبز دندانپزشک اطفال پیداکردم خدا رو شکر 

بابا هم تو راه بود و دکتر گفت تا 8 شب هستش با بابا همزمان رسیدیم خونه سریع با خاله مرضیه وبابا بردیمت دکترباز هم با بدبختی

دهنتو باز کردیمو ودکتر دندونات رو دید و گفت لثشو گاز گرفته چیزی نیست

وبرای اطمینان خاطر لثتو با سرم شستشو،شستشو بدیم که عفونت 

نکنه و بعدم برات شستشو داد و منم دیدم و یاد گرفتم،بعد هم گفت تبش برای

دندوناشه که با هم داره در میاد.استامینوفن هم گفت هر 6ساعت بهت بدم

الهی مامان فدات بشه اصلا" حال نداشتی.کاملا" بی حال بودی و ناله میکردی رفتیم خونه استامینوفن بهت دادم و خوابیدی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)