آرینا ووروجآرینا ووروج، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

آرینا جونمی

از جای من پاشو

آرینا خانم از جای من بلند شو تا کلامون تو هم نرفته هنوز نیومده جامو گرفتی،امروز بابا داره ما رو میبره خونه مامانی تا شب بیاد دنبالمون،اگه اجازه بدی منم بیام بشینم موافقی پاشششششششششووو.     ...
6 آذر 1390

اولین بارش باران وبرف

  اولین بارش بارون زندگی تو 5ام مهرماه بود اولین بارش برف زندگی دختر نازم امروز 17 ابان بود که همراه بابایی رفتیم و واکسن 4ماهگیت رو زدیم خدا رو شکرخیلی اذیتمون نکردی.دختر قشنگم شاد باشی ...
17 آبان 1390

آرینا پسر شده

٢ آبان باهم رفتیم خونه مامانی لباس پسرونه خیلی بهت میاد مامان همه خوردنت و کلی ازت عکس گرفتن شبم بابا اومد دنبالمون. ...
2 آبان 1390

با خاله

امروز اولین روزیه که با خاله ٣تایی اومدیم بیرون،رفتیم هفت حوض قدم زدیم،بار اولت هم هست به هفت حوض میای،با خاله قدم زدیم شما هم سریع لا لا نمودین،من وخاله هم بستنی میل کردیم میخواستی بیدار باشی البته شما هم وقتی بیدار شدی شیر خوردی روز خوبی بود عکس گر فتیم وقدم زدیم واومدیم خونه مرسی خاله جون آرینا ...
17 مهر 1390

اولین سالگرد ازدواج کنار ما

عزیزم امسال در سالگرد ازدواجمون کنارمون بودی،برای شام رفتیم بیرون وبعد کیک گرفتیم ورفتیم خونه مامانی ودور هم بودیم با دختر گلم عکس گرفتیم،امسال بودن تو بهترین هدیه بود. ...
6 مهر 1390

واکسن دو ماهگی نی نی

صبح 90/6/17 ساعت ١١،نی نی بردیم برای واکسن دو ماهگی که خانوم  پرستار گفت بخوابونینش رو تخت و اومد و بوووووومممم رو هر دوتا پا و بعد قطره فلج اطفال و، نی نی گریه میکرد و جیغ میزد،مامان به فدات اشک منم در اوردی،تازه مامان بیرون اتاق بود نتونست بیاد تو وبا بابا رفتی واتاق رو سرت بود روز بدی بود بهتر باشی مامان.... مامانی مهربون 6/19 اومد دیدنت و این گل و برات اورد، خدا رو شکر زودی خوب شدی.     ...
17 شهريور 1390